از ديرباز هر جا آب و بركه‌اي وجود داشت، نه‌تنها انسان‌ها، بلكه حيوانات نيز براي آبتني و شنا كردن به آنجا روي مي‌آوردند. خيلي از حيواناتي كه مثل انسان غيرآبزي‌اند، به طور غريزي شناگران ماهري هستند. اما انسان با به كار بردن نيروهاي عقلي و تكاملي خود، مي‌تواند بهترين و برترين شناگر باشد. شايد بتوان گفت كه شناگري در ذات و غريزه انسان نيز گنجانده شده است؛ چرا كه شاكله‌ي وجود آدمي با آب نقش بسته و در آب پرورش يافته است. آري انسان 9 ماه دوران جنيني خود را در خانه‌ي آبي زندگي مي‌كند.

 

پژوهش‌ها و تجربه‌هاي عملي ثابت كرده‌اند كه همه انسان‌ها داراي قدرت شناوري هستند؛ و بسته به چگونگي و تركيب اندام بدنشان در آب غوطه‌ور مي‌مانند. كساني كه شناوري مثبت دارند، يعني وزن مخصوص بدنشان از چگالي آب كمتر است، مي‌توانند به راحتي و بدون هيچ دغدغده‌اي در آب شناور بمانند. و كساني كه شناوري مثبت ندارند، مي‌توانند از حجم تنفسي ريه‌هايشان كمك بگيرند. شُش‌هاي انسان اگر پر از هوا شود، مانند بادكنكي عمل مي‌كند كه روي آب شناور مي‌ماند.

 

تجربه‌ همچنين نشان داده است كه افراد معمولي اگر هوا را در ريه‌هايشان حبس كنند، مي‌توانند بي‌آنكه دست و پايشان را تكان دهند، حتي به صورت عمودي (روي پاهاي خود) در آب غوطه‌ور بمانند؛ و در حالي كه به راحتي تنفس مي‌كنند، زير آب فرو نروند.

 

از عوامل رواني مهم و مقدماتي يادگيري شنا، از بين بردن ترس و حفظ اعتماد به نفس مي‌باشد. و آنچه در اولين قدم موجب لذت بردن از شنا مي‌شود، احساس اطمينان و جرأت در آب است. به آب نگاه كنيد و به خود قوت قلب دهيد. آب را همچون مادري در ذهن تصور كنيد و خودتان را به آغوش پرمهرش بياندازيد و بر روي آن دراز كشيده و استراحت كنيد. اجازه بدهيد بدنتان كاملاً آزاد و آسوده باشد! براي حركت كردن روي آب، نبايد ترس به دل راه دهيد و عضلات را سفت و منقبض گردانيد؛ چرا كه در اين صورت تلاش‌تان براي روي آب ماندن بي‌نتيجه خواهد بود. پس آرامش‌تان را حفظ كنيد و بدنتان را به راحتي و آرامي حركت دهيد.

 

آموزش شنا را از چه سني بايد شروع کرد؟

 

براي يادگيري شنا هيچ وقت دير نيست؛ اما اين‌كه چه سني براي شروع آموزش مناسب مي‌باشد، پيرامون آن نظريه‌هاي زيادي ارائه شده است. برخي معتقدند، كه از بدو تولد نوزاد شنا كردن را مي‌داند؛ چون 9 ماه دوران جنيني را در داخل مايع زندگي كرده، پس هر چه زودتر او را با آب آشنا كنيد بهتر است. اما بسياري از متخصصين كودكان به دليل خطر سرماخوردگي و بيماري‌هاي ديگر، شروع آموزش شنا را از سنين خيلي پايين رد مي‌كنند؛ چون سيستم ايمني و گرماسازي بدن كودكان در اين سنين هنوز به رشد كافي و مطلوب نرسيده است، لذا حرارت بدنشان را در آب خيلي سريع از دست مي‌دهند؛ و اين خود خطر سرماخوردگي را به دنبال خواهد داشت. به همين دليل است كه بعضي از متخصصين معتقدند كه اين آموزش را بايد از شش‌ماهگي به تأخير انداخت؛ يعني تا آن زمان كه سيستم ايمني طبيعي كودك تا حد مناسبي رشد كند.

 

اما آنچه مسلّم است، آموزش شنا بايد از سنين كودكي شروع شود. براي اين كار دلايل بسياري وجود دارد؛ يكي از مهمترين دلايل آن است كه كودكان از شرايط جسمي و رواني بهتري برخوردارند و از آب بيشتر لذت مي‌برند؛ در نتيجه از زمينه مساعدتري نسبت به بزرگسالان براي يادگيري بهتر و سريعتر شنا برخوردار مي‌باشند. بچه‌ها هر چه كوچكتر باشند از آب و محيط‌هاي غريبه كمتر مي‌ترسند، و در نتيجه زودتر و راحت‌تر شنا كردن را مي‌آموزند.

 

     به نظر مي‌‌آيد، بچه‌هاي كوچك را هر چه زودتر با دنياي لذت‌بخش آب آشنا كنيم، بهتر است. اما بايد تمام جوانب را سنجيد و با احتياط كامل عمل كرد. در مراحل اوليه، اين عمل بايد در هواي گرم حمام و در آب معتدلِ وان با حرارت بيش از 29 درجه سانتي‌گراد (85 درجه فارنهايت) صورت پذيرد. بايد به گونه‌اي عمل كرد كه كودك احساس امنيت و اطمينان در آب داشته باشد. اگر والدين عمداً و يا سهواً كودكان را از آب نترسانند و بيزار نكنند، مي‌توان گفت كه همه آنها آب و آب‌بازي را دوست دارند؛ و همين آب‌بازي مي‌‌تواند مقدمه يادگيري شنا باشد.

 

 

 

شنا بهترين سرگرمي

 

يكي از تفريحات و سرگرمي‌هاي لذت‌بخش و سالم، شنا كردن است. و در منابع اسلامي از آن به عنوان بهترين سرگرمي ياد شده است. پيامبر اكرم(صلّي‌الله‌عليه‌وآله) در اين باره مي‌فرمايد:

 

«بهترين سرگرمي مؤمن شنا كردن است.»[1]

 

پيشوايان ما به شنا علاقه‌مند بودند و وقت‌هاي تفريح خود را به شنا كردن و آبتني مي‌پرداختند. حضرت علي(عليه‌السلام) با اين كه مي‌توانست روزهاي جمعه در منزل غسل جمعه بكند؛ اما كنار رودخانه مي‌رفت و در آنجا ضمن شنا کردن، غسل جمعه مي‌كرد. اشعث‌بن عبد مي‌گويد: «يك روز جمعه علي‌(ع) را ديدم كه در رودخانه فرات شنا مي‌كرد و غسل جمعه انجام مي‌داد، و در آن روز با پيراهني نو نماز جمعه خواند.»[2] همچنين امام صادق(عليه‌السلام) به جمعي از اهالي عراق كه به خدمتش مشرف شده بودند، فرمود: «من اگر پيش شما بودم، هر روز به رودخانه فرات مي‌رفتم، و در آنجا آبتني مي‌كردم.»[3]

 

اما حال جاي اين سوال است که،

 

 انسان در زندگي خود  چه نيازي به تفريح و سرگرمي دارد؟

 

چنانكه جسم انسان نيازها و احتياجات گوناگوني همچون غذا خوردن دارد، روح و روان انسان نيز نيازمند‌ي‌هايي دارد. از نيازهاي مهم رواني، نياز به تفريح و سرگرمي و سرور و شادابي است. تفريح و شادابي غذاي روان آدمي است، كه موجب فرح و انبساط خاطر و آرامش روح، و مايه نشاط و خرّمي است. امام علي(عليه‌السلام) مي‌فرمايد:

 

«شادماني و سرور، موجب انبساط روحي مي‌شود و وجد و نشاط آدمي را برمي‌انگيزاند.»[4]

 

«تفريح و سرگرمي، همچون روغن‌كاري چرخ‌هاي ماشين است، كه به عمر ماشين خواهد افزود.»[5] و انسان اگر در زندگي روزمرّة خود، وقتي را بدين منظور تخصيص ندهد، روحش پژمرده و مريض مي‌شود. و به خاطر همين دليل است كه امام علي(عليه‌السلام) مي‌فرمايد: «اين دل‌ها همانند تن‌ها خسته مي‌شوند، لذا براي نشاط و سرور آنها، به سخنان باطراوت و حكيمانه روي بياوريد.»[6]

 

«همواره اشتغال مستمر و بدون وقفه فكري و عملي در فعاليت‌ها يا مشاغل معين، موجب خستگي جسمي و ذهني گرديده، به تدريج فرد نشاط و سرزندگي خود را از دست مي‌دهد. در واقع فشارهاي ناشي از اشتغال ممتد ذهني و جسمي ـ به خصوص ذهني ـ نه تنها ممكن است همواره با از دست دادن نشاط و تعادل حياتي فرد باشد؛ بلكه در مواقعي عامل مهمي در بروز بسياري از اختلالات رواني همچون نوروزها و افسردگي‌ها و نارسايي‌هاي جسمي به ويژه از نوع بيماري‌هاي روان‌تني[7] مي‌گردد. در اين شرايط برخورداري از يك نوع برنامه جامع و پيش‌بيني فرصتي آزاد و فارغ از كار موظف و بهره‌وري از آن، اولين و مهمترين گام در پيش‌گيري از آسيب‌هاي ذهني و حفظ بهداشت رواني است. فقدان حداقلي از اوقات فراغت در زندگي روزمره، ولو ساعتي و يا كمتر از آن باعث افزايش اضطراب و فشار رواني گرديده، زمينه اختلال در قواي حسي و ادراكي را فراهم مي‌كند و فرد در تفكر مولّد و خلاق با مشكل جدي مواجه مي‌شود.»(افروز،1370)[8]

 

حضرت علي(عليه‌السلام) درباره لزوم تخصيص دادن بخشي از زندگي روزمره به تفريح و لذت‌هاي حلال مي‌فرمايد:

 

«مؤمن بايد شبانه‌روز خود را به سه قسم تقسيم كند: زماني براي نيايش و عبادت پروردگارش؛ و زماني براي تأمين هزينه زندگي‌اش؛ و زماني براي اوقات فراغت بين روح و لذت‌هاي حلال و زيبايش قرار دهد. خردمند را نشايد، جز آن كه در پي سه چيز حركت كند: كسب و تلاش براي تأمين زندگي، يا گام نهادن در راه آخرت، يا به دست آوردن لذت‌هاي حلال.»[9]

 

همچنين امام رضا(عليه‌السلام) مي‌فرمايد:

 

«از لذايذ دنيوي نصيبي براي كاميابي خويش قرار دهيد، و تمايلات خود را از راه‌هاي مشروع برآورده نماييد. مراقبت كنيد در اين كار به مردانگي و شرافت‌تان آسيب نرسد، و دچار تندروي و اسراف نگرديد. و به وسيله اين سرگرمي‌هاي لذت‌بخش بر روند بهتر امور ديني ياري جوييد.[10]

 

آنچه كه مهم به نظر مي‌رسد، اين است كه بايد تفريحات و سرگرمي‌ها از مسير طبيعي لذت‌جويي‌ها انجام پذيرد، و در اين صورت است كه نيازها به ‌صورت مطلوب ارضا مي‌شود. شادي‌ها و لذت‌جويي‌ها از احساسات ما نشأت مي‌گيرند، و خوراك احساسات در دل طبيعت نهفته است. چشم‌انداز آبشار و صداي دلنشين آن، منظره طبيعت سرسبز و كوهستان، بانك بلبل، رودخانه و دريا، و هزاران چيز ديگر وسيله‌هاي مطمئن براي دست‌يابي به اين هدف‌اند. اما اگر لذت‌جويي‌ها از مسيرهاي غيرطبيعي باشد (مانند گوش دادن به موسيقي)، نه‌تنها انسان به آرامش و انبساط روحي مطلوب خود دست نمي‌يابد، بلكه اثرات سوئي را به دنبال خواهد داشت.

 

بوعلي سينا در وصيت‌نامه خود درباره لذت‌ها مي‌نويسد:

 

«در خصوص مشتهيات نفس (يعني آنچه مورد التذاذ نفس است و نفس از آنها لذت مي‌برد) بايد استعمال آنها صرفاً براي رو به راه آوردن مزاج و نگاه داشتن وجود شخص و بقاي نوع باشد. و البته بر تمام عقلا و دانشمندان ثابت شده است كه موسيقي از لذت‌هايي است كه واجد هيچ كدام از اين سه شرط نيست. نه مزاج را روبه راه مي‌آورد، نه شخص را نگاه مي‌دارد و نه باعث بقاي نوع بشري است.»

 

موسيقي احساسات بشر را در مسير غيرطبيعي و غيرعادي توسعه مي‌دهد، و انسان را در يك عالم ناخودآگاهي كامل فرو مي‌برد و قوّة فكر و خيال‌بافي غيرطبيعي و غيرواقعي را در انسان زياد مي‌كند. ما از خود موسيقي لذت نمي‌بريم؛ بلكه آن فقط قوه خيالبافي را در ما تحريك مي‌كند و ما از خيال‌هاي خود لذت مي‌بريم.[11]